متولد اولین روز بهار 1337 و بازیگر سینما و تلویزیون است. فعالیت خود را از تلویزیون آغاز کرد و گرچه سالهاست بازنشسته شده است اما همچنان حضوری فعال در عرصه بازیگری در تلویزیون دارد. اگر از پیرمرد آذری زبان «لیلی با من است» بگذریم «زربی» را در سریال مختارنامه نمیتوان فراموش کرد. پخش مجدد سریال ماندگار «مختارنامه» بهانهای شد تا با وی به گفتگو بنشینیم.
با توجه به حضور و سابقه طولانی شما در عرصه بازیگری در ژانرهای مختلف، به نظر شما کدام دهه بعد از انقلاب اسلامی دهه رشد و شکوفایی سینما و تلویزیون بوده؟
من از اظهار نظر در مورد سینما معذورم چون سینما خیلی از من استفاده نکرده است. بعد از فیلمسینمایی «لیلی با من است» و «سیاوش» چیزی حدود بیست سال است که در سینما کار نکردم. وقتی دستاندرکاران من را در سینما به کار نمیگیرند برای من نظر دادن خیلی سخت میشود. من به عنوان بازیگر خیلی دوست دارم که سینمای کشورم در دنیا حرف اول را بزند اما ممیزیهایی که وجود دارد، شرایط سختی برای دستاندرکاران این عرصه بوجود میآورد. وقتی فیلمهایی که اخیراً ساخته شدند را تماشا میکنم به نظرم سینمای ما در حال حاضر خیلی پیشرفت کرده است. فیلمهایی ساخته میشود که به قدری جذاب است که تماشاگر دوست ندارند حتی لحظهای از فیلم را از دست بدهد. من اخیراً یک فیلمسینمایی دیدم که درد موجود در جامعه را به خوبی به تصویر کشیدند. درد اجتماع به شکل واقعی و واقعگرانه مطرح کرده است. از این قبیل فیلمها زیاد ساخته میشود و تحولی در سینما ایجاد شده. دهه خاصی در ذهنم نیست ولی به نظر تحول عظیمی در سینما رخ داد است. سازندگان با ذهن پویایی که دارند علیرغم تمام مشکلات، فیلمهای خوبی میسازند.
آقای "باقریان" چطور به پروژه مختار ملحق شدید؟
آشنایی من با آقای "داوود میرباقری" بزرگترین سعادت و افتخاری بود که نصیب من شد. این مسئله بخت و فخری بود که به من رو کرد. اینقدر ایشان غنی هستند که من به عنوان بازیگر تمایل دارم تمام لحظات را با ایشان بگذرانم. حتی زمانی که کار نمیکنم. ولی شرایط زندگی و فضای کنونی اجازه چنین چیزی را به من نمیدهد. من با ایشان از سریال «گرگها» آشنا شدم تا سریال «مختارنامه» که مجدداً این افتخار نصیب من شد و مجدداً همکاری ما برای سالهای زیادی شکل گرفت و من از این بابت بسیار خرسند و خوشبخت هستم که در یک کار ماندگار حضور داشتم.
از سختیهای ایفای نقش «زربی» بگید؟
این نقش بدون اسلحه و جنگافروزی یک عاشق اهل بیت است که به دیار مختار کوچ میکند و در آنجا خدمتگزار مختار میشود و رابطه بسیار حسنهای بین آنها ایجاد میشود. تنها کسی که در کتاب «مختارنامه» نامش آمده و سندیت دارد این شخصیت است. این شخصیت اصالتاً لر است و در لفظ لری به طلا، زر میگویند و زربی کنایه از زر بودن یا طلا بودن است.
کدام سکانس «مختارنامه» رو بیشتر دوست داشتید؟
سه یا چهار سکانی که برای من خیلی ارزشمند بود مربوط به بخشی بود که "زربی" و "رستم" برای پیدا کردن شمر با هم همسفر میشوند. بگو مگوهایی که بین "رستم" و زربی" ایجاد میشود برای من خیلی جذاب بود. در این سکانس با آقای "اکبر زارع" همبازی بودم و با راهنماییهای آقای "میرباقری" تلاش کردیم تا سکانسها به خواسته ایشان نزدیک شود. این چند سکانس نهایتاً به شهادت "زربی" منجر میشود.
دلیل ماندگاری سریال «مختار» به نظر شما چیست؟
موارد متعددی که در رأس آنها ساختار ارزشمند سریال است. اولین مورد نوشته آقای "میرباقری" هست که اینقدر جذاب و غنی است که هر بیننده در ابتدا مجذوب متن میشود و بعد تصویر را میبیند. خب مختار کسیست که به خونخواهی امام حسین (ع) برمیخیزد و ارادتی که ایرانیان به امام حسین (ع) دارند این روایت را برای آنها جذاب کرده است . موردی بعد توانمندی بازیگران و طراحی دکور و لباس است که جذابیت کار را بالا برده به طوری که برای بیننده به یادماندنی شده است و در آخر تلاشهای آقای "میرباقری" بود. وقتی ساخت یک کار طولانی میشود خسته کننده میشود ولی این کار به قدری جذابیت داشت که این خستگی در کسی حس نشد.
بعد از پخش این سریال چه بازخوردهایی از طرف مردم گرفتید؟
محبت مردم اینقدر زیاد بود نسبت به من که هر بار که سریال تکرار میشود و مردم وقتی من را میبینند در مورد این سریال و این نقش با من صحبت میکنند. مردم احساساتشان را صادقانه ابراز میکنند و این برای من بسیار لذت بخش است. مردم آگاهانه و حرفهای به کارها نگاه میکنند. به ظرایفی دقت میکنند که من گاهی گمان میکنم که با یک منتقد مواجه هستم.
بازی در این سریال با توجه به تایم طولانی که مشغول ایفای نقش زربی بودید چه تأثیری در دیدگاه شما نسبت به محرم داشت؟
تأثیر زیادی روی من گذاشت. من از کودکی و نوجوانی در این ایام حس و حال خاصی داشتم و با شرکت در این پروژه این حس من غنیتر شد. هر چه سالهای بیشتری از ساخت این سریال میگذرد این حس خاصتر میشود. این حس اینقدر ناب است که گاهی خودم را در کربلا و در آن شرایط میبینم. تصاویر ذهنی من از کربلا اینقدر واقعی میشود که خودم را در آن صحنه میبینم و همیشه افسوس میخورم که چرا در آن زمان نبودم تا یار امام حسین باشم. البته خدمت خالصانه را میتوان همیشه انجام داد حتی همین الان.
در حال حاضر مشغول کاری هستید؟
تازهترین کاری که از من پخش شد «بوی باران» بود. ولی در حال حاضر به دلیل بیماری همسرم از تهران به جایی کوچ کردم که آب و هوای خوبی داشته باشد و اکسیژن کافی به ایشان برسد تا بتوانند سلامتیشان را بدست بیاورند.
پیامی برای مردم دارید؟
آرزوی سلامتی و بهبودی و دارم برای همه بینندگان آیفیلم.
(مصاحبه کننده: سمانه مقدم)